ای هم داشتم و تو رو براش خواستگاری می کردم.
_ نظر لطفتونه پروین جون.
_ نه سپیده باور کن تعارف نمی کنم واقعیت رو می گم. خب عزیزم، امری باشه در خدمتم.
_ اختیار دارید. راستش من کار نوشتن داستانی که قولش رو بهتون داده بودم تموم کردم. خواستم ببینم کی می تونم شما رو ببینم و داستانم رو تقدیمتون کنم؟
_ هر وقت خودت وقتش رو داشته باشی. فردا خوبه؟
_ اوه عالیه.
http://www.hamketab.ir/download-43686/Hamraze_Eshgh.zip